پاركينگ آرزوها
چند روز قبل توي تاكسي از جايي رد مي شدم كه يه چيزي نظرم رو جلب كرد.يه تابلو،روش نوشته بود:پاركينگ آرزوها. به فكر رفتم ،يدفعه يه عالمه فكر اومد سراغم.ياد زمان بچگي افتادم كه چه آرزوهايي داشتم،كه كدوماش...
View Articleگريه
صدايش را ميبندم و مي آيم پيله ام را مي تنم و مي نشينم به سبک سنگين کردن!(اگر اسمش را بشود گذاشت اين) دور ميشوم از هياهوي اين روزها و...
View Articleمادر ! مرا ببخش !
وقتي آدم به هر دليلي نمي تونه كه به روز كنه،يكي از راهها اينه كه از مطالب خوب ديگراني كه مي بينه و مي خونه استفاده كنه.پس اين مطلب رو از يك دوست بخونيد. مادر!مرا ببخش! سلام مادر جان!چقدر دلم برايت...
View Articleاحساس
چند روز قبل اسباب كشي كرديم و به خونه ي جديد رفتيم.از خونه اي بيرون رفتيم كه از وقتي خودم رو شناختم،توش بوديم و سالهاي سال درش زندگي كرديم.ابتداي جمع كردن وسايل اصلا متوجه نبودم بعد كه كمي گذشت... ديدم...
View Article
More Pages to Explore .....